از انکار حکومت تا انفجار خیابان در پنج پرده
پردۀ اول:
در بحبوحۀ موشکپراکنی هماهنگشدۀ سپاه به پایگاههای خالی آمریکا، یک هواپیمای مسافربری به ضرب پدافند سپاه در تهران در کسری از ثانیه مچاله میشود. بلافاصله شبکۀ گستردۀ افسران «جنگ نرم» جمهوری اسلامی فعال میشوند: از بیبیسی تا نایاک (لابی ج.ا در آمریکا)، از اصلاحطلب تا اصولگرا، از ارتش سایبری روسیه تا پژوهشگران و متخصصان «بیطرف»، از تحلیلگران سهام بوئینگ تا بافندگان تئوری توطئه، از خبرنگار تا نمایندۀ مجلس در یک تقسیم کار هماهنگ به صرافت میافتند که بگویند آنچه رخ داد ناشی از نقص فنی بود و خلاصه «طبیعی» بود هر چه بود و ربطی به شلیک موشکی نداشت.
در این میان یک نگهبان شب در حاشیۀ پرند لحظۀ اصابت موشک به هواپیما را با موبایلش ثبت میکند. گوشه به گوشه مردمِ موبایل به دست، شواهد و مدارک مرتبطی را ثبت و منتشر میکنند. انکار واقعه برای حاکمیت هر دم سختتر میشود. دولتهای خارجی فشار میآورند تا نهایتاً اعتراف برای حکومت گریزناپذیر میشود.
پردۀ دوم: از وحدت تا شکاف جناحی
تا قبل از اعتراف نهایی ج.ا به مسئولیتش در سقوط هواپیما، اصلاحطلبان و اصولگران درست مثل پیچ و مهره چنان در مسئولیت «انکار» چفت و جور بودند که تمایزشان ممکن نبود. بعد از افشای حقیقت اما در کمتر از ۲۴ ساعت ورق برگشت. رقابت دو جناح برای انداختن حادثه به گردن دیگری چنان شدتی گرفت که یکی تا سرحد طرحِ نقشۀ استعفا (عزل) روحانی جلو رفت و دیگری خود را بالکل نامطلع و قربانی توطئۀ جناح مقابل نشان داد!
تقلای دو جناح برای حفظ «وجهۀ» خود و حتی بیم و هراس از تسویه حسابهای جناحی، آنان را به صحنۀ شکافی جالب کشاند. اینجا بود که همان اصلاحطلبانی که تا دیروز دستشان را با خون معترضان دی و آبان میشستند، اینک ماسک «مردممداری» به چهره زدند و به یکباره طلبکارِ «فاجعه» و صاحبعزا شدند!
پردۀ سوم: خیز مصادره و رهبری
تجمعات خیابانی امروز در حداقل ۵ شهر تهران، اصفهان، همدان، رشت و بابل برگزار شد. هستۀ اولیۀ قریب به اتفاق آنها از دانشگاه پا گرفت. شعارها واضحاً سیاسی و ضدرژیمی و تند و تیز بود و به سیاق گذشته، فاجعۀ سقوط هواپیما مجرا و بهانهای شد برای ابراز خشم سیاسی و اجتماعی بزرگتری علیه کلیت نظام.
تقلای اصلاحطلبان برای مصادرۀ این تجمعات در نوع خود جالب توجه بود و به طرز مفتضحانهای هم عقب زده شد. هیس هیس کردنِ ابتدایی در تجمع تهران همراهِ دسته گل و شمع، با سیل شعارهای جمعیت روبرو شد. نهایتاً گرچه در شعاردهی علیه سپاه و خامنهای همراهی کردند، اما شعارهای «اصلاحطلب، اصولگرا- دیگه تمومه ماجرا» و «جمهوری اسلامی نابود باید گردد» و «سلیمانی قاتله» پاسخی کوبنده بود به هرگونه تلاش مذبوحانه برای مصادرۀ سیاسی تجمع و تقلیل خشم اجتماعی به یک جناح.
پردۀ چهارم: اصلاحطلبان در تقلای «رفراندوم» و کولی گرفتن از اعتراضات
ماهها پیش از این توضیح داده بودیم که اصلاحطلبان، مدتهاست گزینۀ «رفراندوم» را برای شرایط بحرانی در آبنمک خواباندهاند. خاطرمان هست که حتی روحانی هم در چندین مرحله (و آخرینش مهرماه امسال) از رفراندوم بر سر «تعامل یا تقابل با دنیا» (بخوانید آمریکا) یادی کرده بود.
در واقع «رفراندوم» برای اصلاحطلبان چندین کارکرد دارد:
هم اهرم فشار و چانهزنی در برابر رقیب است و هم کارتِ آس مذاکرات برجام ۲!
هم وعدۀ خالی کردن خیابان است و هم وقت تنفس و فرصت تجدید قوای سرکوب!
خلاصه «اصلاحات از بالا» برای سدگذاشتن بر«انقلابی از پایین» است و کشیدن انرژی جنبش اعتراضی به بازی و کشمکش دو بازوی یک بدن واحد.
رفراندوم مورد نظر آنها بر سر این نیست که «جمهوری اسلامی: آری یا نه؟»؛ بلکه بر سر اینست که: جمهوری اسلامی آری، اما با حذف یا کاهش اختیارات رهبر و ولی فقیه. در واقع اصلاحطلبان از طرح شعار رفراندوم به دنبال پوستاندازی نظام هستند؛ هم برای مذاکراتی سهلتر و هم تثبیت خود بهعنوان جناح برتر حکومت.
در مقابل، طیف راستِ «براندازان» را داریم؛ کسانی مثل رضا پهلوی که صراحتاً به دنبال «فروپاشی کنترلشده» هستند و در این استراتژی است که لاجرم هم همسویی با بخشی از اصلاحطلبان حکومت پیدا میکنند و هم به اذعان خودشان چشم به اتحاد با بخشی از سپاه و ارتش و بسیج دارند. برای این جناح هم «رفراندوم» گزینۀ مسالمتآمیز گذارِ مدیریتشده از بالاست. هرچند «رفراندومچی»های اصلاحطلب فعلاً انگیزهای برای راه دادن یک داعیهدارِ جدید قدرت نمیبیند و رقابت این دو هم فقط در یک شرایط خاص میتواند تبدیل به ائتلاف شود.
اما شعار «رفراندوم» برای اغلب معترضان خیابانی معنی انتخابات آزاد برای تعیین رژیم سیاسی آتی را دارد. بنابراین مرجع برگزاری انتخابات دیگر نمیتواند کارگزاران جناحی ج.ا باشد.
از دیروز در میانۀ بهت جنایت موشکی رژیم و لاپوشانیها و دروغگوییها و کشیدهشدن اعتراضات به خیابانها، تحولی هم رخ داد که به قدر اهمیتش به آن پرداخته نشده:
چرخش ناگهانی اصلاحطلبان به سمت خیابان و به تحرک در آمدن لابیهای خارجی آنها در ترویج و ترجمۀ شعار «رفراندوم»، بالاخص رو به رسانههای آمریکایی. این تحرک شاخصی از نه فقط خیز هشدارآمیز این جناح برای مصادرۀ جنبش، بلکه زد و بند با آمریکا بعنوان «آلترناتیو» در شرایط فشار از پایین است. نامۀ کروبی پس از این اعتراضات رو به خامنهای برای «اصلاح ساختاری» کشور و بیانیۀ «انجمنهای اسلامی متحد» با شعار «نه استبداد، نه استکبار»، ابتکاراتی خودجوش نیستند، بلکه نشان از یک هماهنگی سیاسی مرکزی در میان این جناح از قدرت دارد.
از هر منظر که نگاه کنیم، شعار «رفراندوم» در شرایط کنونی، شعار جناحی از حکومت، انحرافی و توهمپراکنانه و خطرناک است. علاوه بر آن بیم آن میرود که در فرصتهای آتی هم اصلاحطلبان با نمادها و نشانهها و ارجاع به کبریت بیخطرهای «در حصر»شان، در پی مصادرۀ اعتراضات برآیند. پاسخ مقابلۀ آنها:
- اصلاحطلب، اصولگرا – دیگه تمومه ماجرا!
- اصلاحطلب، اصولگرا – شریکِ جرمِ قتلِ ما!
- رفراندوم ارزونیتون؛ فقط، سرنگونیتون!
پردۀ پنجم: تداوم اعتراضات
اینکه آیا این اعتراضات میتواند تداوم زمانی یا گسترش کمّی یابد یا نه، سطح سرکوب چقدر خواهد بود و غیره البته پیشبینیپذیر نیست. اما این مشخص است که شعارهای هر تجمع و تظاهرات است که چشمانداز، ظرفیتِ گسترش و ماهیتش را مشخص میکند. این اعتراضات گرچه پایههایش تا این لحظه طبقۀ متوسط بودهاند اما در ماهیتش متأثر از اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ بود. با آبان همبستگی کرد و از شعارهای همان جنبش وام گرفت. بنابراین آمران و قاتلان دی و آبان (یعنی اصلاحطلبان) نمیتوانند و نباید اجازه داد مصادرهگر آن شوند.
مقابله با خطر مصادره مستلزم آنست که اگر امکان تجمع و تظاهرات تودهای فراهم شد، توهمی دربارۀ «تحملِ» آن نداشت، با تدارکات کامل از جمله «بلندگو» و «شعارهای آماده» و ابزار دفاع از خود رفت، مقید به پوشش صورت برای جلوگیری از شناسایی بود و البته صدای کشتهشدگان آبان و همبستگی با معترضان لبنان و عراق شد.
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۲۱ دی ۹۸