چند هفتهای است که کمتر محله و خیابانی است که پا به آن بگذاریم و تصاویر منحوس سلیمانی را در آن نبینیم. میلیاردها میلیارد تومان هزینۀ نصب و نشر تصاویر سلیمانی بر دیوارها، اتوبانها، مترو و اتوبوس و خیابانهای شهر شده. تبلیغات صدا و سیما و مدرسه و دانشگاه و … کافی نبود که گرافیتیهای او را هم بر در و دیوارها و کیوسکهای شهری کار کردهاند.
رفقایی هم شابلون به دست گرفتند تا بر روی همان گرافیتیها، سلیمانی را به نام اصلیاش به عابران معرفی کنیم و هم این پیام را دهیم که دیوارنویسی مال آنهایی است که تریبون ندارند و با ریسک همیشگی بازداشت میخواهند صدایشان را برسانند و نه مالِ آنهایی که بودجه و امکانات و مصونیت و یک حکومت را پشت خود دارند!
قاسم سلیمانی ملقب به قصاب سوریه و قصاب عراق همان کسی است که درست یک روز بعد از شروع اعتراضات ضددولتی عراق، با دستی پُر از تجربۀ سرکوب خونین خیزش دی ماه ۹۶ ایران، برای سرکوب معترضان عراقی راهی بغداد شد.
اما نقش او در رهبری سرکوب اعتراضات منطقه حتی به قبلتر از اینها یعنی سوریۀ ۲۰۱۱ برمیگردد؛ زمانیکه اساساً چیزی به نام داعش وجود خارجی هم نداشت!
سپاه قدس در آن سال به فرماندهی سلیمانی هر آنچه را که در تجربۀ سرکوب اعتراضات ۸۸ آموخته بود، به اسد برای سرکوب معترضان سوری انتقال داد: از ارسال تجهیزات ضدشورش و سلاح و مهمات تا تکنولوژی شنود و ردگیری اینترنتی و شیوههای کنترل اعتراضات خیابانی.
ج.ا تا مدتها هرگونه افشاگری دربارۀ مداخلاتش را «اتهام» میخواند و منکر میشد. اما حقایق به قدری روشن است که دیگر هیچ حد از انکاری به کار نمیآید، اخیراً هم وزیر دفاع سوریه در تجلیل از جنایات سلیمانی اذعان کرد که تابستان سال ۸۹ (زمانی که هنوز اثری از جنگ داخلی مسلحانه نبود)، سلیمانی برای طراحی عملیات سرکوب معترضان حُمص به کمک اسد شتافته بود و هم خبرگزاری فارس در روزهای اخیر رسماً در گزارشی معترف به دخالت پلیس ایران برای کمک به سرکوب اعتراضات سوریه شد.