◾️حدود دو هفته از اعتصاب هماهنگ کارگران پیمانکاری صنایع نفت و پتروشیمی میگذرد؛ اعتصاب علیرغم عدم انتشار وسیع تصاویر و فیلمها از محیط کار کماکان ادامه دارد؛ اینکه پوشش تصویری اعتصاب برخلاف روزهای اول از تب و تاب افتاده، دلیلش علاوه بر حساسیتهای همیشگی این است که بخش عظیمی از کارگران اعتصابی به خانهها و شهرهایشان برگشتهاند و بنابراین بسیاری از سایتهای کاری خالی از نیروی کار شدهاند.
گرچه در مواردی اعتصابشکنیهای محدودی هم تا الآن رخ داده و پیمانکارانی با وعده و وعید تعدادی از کارگران پروژهای را به کار کشاندهاند، اما این موارد محدود و کماثر بودهاند و خود کارگران فهرست این پیمانکاران اعتصابشکن را با اسم و رسم افشا و تحریم میکنند.
◾️دربارۀ ارگانهای مجازی هماهنگکنندۀ اعتصابات، این ملاحظه قابل بیان است که همانطور که پیشبینی میشد، نیروهای امنیتی از مرحلهای وارد فشار بر فعالان و ادمینهای علنی رسانههای هماهنگی اعتصابات شدند تا هرگونه اظهارنظر یا شعار سیاسی-اقتصادیِ خارج از چهارچوب «تعیینشده» برای کارگران ممنوع اعلام شود و در حقیقت نیروهای امنیتی (تا حدودی شبیه به ماجرای اتحادیۀ کامیونداران در زمان اعتصاب سراسری کامیونداران) توانستند فعالان علنی این گروهها را وادار کنند که خودشان نظارت و سانسور را بر نظرات و تحرکات اعتصابکنندگان اِعمال کنند. به همین خاطر هم ارگانی که به شکل طبیعی میباید تبدیل به مرکزی برای رشد و پویایی ابتکار عملها و شعارها در این اعتصاب باشد، با فشار از بیرون تبدیل شد به کانالی برای کنترل و نگه داشتن یک اعتصاب در چهارچوبهای تحمیلی از بالا. اینها از تبعاتِ بعضاً اجتنابناپذیرِ وجه علنی چنین ارگانهای سازماندهای است که قبلاً بارها دربارهاش صحبت کردهایم.
◾️درحالیکه دستهای از فعالان علنی این اعتصاب وارد فرایند تهیۀ طومار و ارسالش به ارگانها و مسئولان دولتی شده و خواهان بهبود برخی شرایط کار، نظارت دولتی بر پیمانکاران و «حق تشکیل سندیکا» هستند، بخشی از کارگران اعتصابکننده اما به شکل خودبخودی متمایل به افزایش تعارض در این اعتصاباند تا زودتر به نتیجه برسد. مشکل تنها از آنجایی شروع میشود که بجای اینکه این ابتکارات و تلاشهای مختلف به شکل موازی رخ دهند و یکدیگر را تکمیل کنند، دستۀ اول -خواه با فشار نیروهای امنیتی، خواه از سر توهم به چهارچوبهای قانونی- جلوی دستۀ دوم میایستد و به اسم «صنفی نگهداشتن اعتصاب»، مایل است جلوی هرگونه ابتکار عمل یا سازماندهیِ خارج از مرکزیت را بگیرد؛ عموماً با توجیهاتی مثل «امنیتی نکردن»، «سیاسی نکردن» یا «حفظ اتحاد»!
◽️مثلاً در روزهای اخیر عدهای از کارگران اعتصابی پیشنهاد کردند که به جای ماندن در خانه، کارگران در پارکهای اصلی شهر تحصن کنند (مشابه با تجمعهایی که پیش از این هم بارها در جنبش کارگری سالهای اخیر تجربه شده، از جمله تحصنهای شبانۀ کارگران هپکو و خانوادههایشان در پارک ملی اراک در سال ۹۵). منتها چنین ابتکارعملی به فوریت به اسم «سیاسی کردنِ» اعتصاب و کشاندنِ کارگران به بیرون از خانه و «توطئه» و حتی «خیانت»، از سوی همان مرکزیت هماهنگکنندۀ علنی بایکوت و مقابلش موضعگیری شد. این درحالیست که علیرغم این برخورد غیردموکراتیک و قهری، تعدادی از کارگران پیمانکاری شهر ایذه در یکی از پارکهای این شهر تحصن شبانه کردند و در مورد روند اعتصاب گفتگو کردند.
اهمیت این موضوع از این روست که تمرکز این اعتصاب به شکل فعلیِ آن هنوز صرفاً علیه پیمانکاران است و در نتیجۀ دیرکرد در تکمیل پروژهها، خسارت مالی را متوجه پیمانکاران خُرد میکند و نه مستقیماً کارفرمای بزرگ (یعنی دولت و وزارت نفت). خیابانیکردن حضور کارگران اما میتواند هم فشار اجتماعی از پایین بر دولت را بیشتر کند و هم روحیۀ کارگران را به دنبال بلاتکلیفی و طولانی شدن اعتصاب بهبود ببخشد.
اینجاست که ضرورت سازماندهی موازی کارگران با هر نظر و عقیده و برنامه و داشتن رسانه و ارگان هماهنگکنندۀ مستقل خود روشنتر میشود؛ منتها بدون نقطه ضعف و پاشنۀ آشیل کنونی: یعنی با حفظ مخفی ماندن هویت در مدیریت گروهها و کانالهای سازمانده.